menusearch
sepanjom.ir

چهل حدیث گُهربار از امام کاظم علیه السلام

۱۳۹۹/۱/۱ جمعه
(1)
(0)
چهل حدیث گُهربار از امام کاظم علیه السلام
چهل حدیث گُهربار از امام کاظم علیه السلام

 

۱. قَالَ علیهالسلام: يَنْبَغِي لِمَنْ عَقَلَ عَنِ اللَّهِ أَنْ لَا يَسْتَبْطِئَهُ‏ فِي رِزْقِهِ وَ لَا يَتَّهِمَهُ فِي قَضَائِهِ. (کافی، جلد۲، صفحه۶۱)

فرمود: بر آن کس که از جانب خدا خرد ورزد [و عقلش به فرمان حق باشد] سزاست که خدا را در روزیرسانى کندکار نپندارد و او را در قضایش متّهم نسازد [و بر او گمان بد نبرد].

 

۲. وَ قَالَ رَجُلٌ‏ سَأَلْتُهُ عَنِ الْیقِینِ فَقَالَ علیهالسلام یتَوَکلُ عَلَى اللَّهِ وَ یسَلِّمُ لِلَّهِ وَ یرْضَى بِقَضَاءِ اللَّهِ وَ یفَوِّضُ إِلَى اللَّهِ.(بحارالانوار،جلد۷۵، صفحه ۳۱۹)

مردى گفت: از امام کاظم علیهالسلام در مورد یقین پرسیدم، فرمود: بر خدا توکل کند و فرمانبردار خدا باشد و به قضا و خواسته الهى راضى باشد و [کار خویش را] به خدا بسپارد.

 

۳. قَالَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ یحْیى کتَبْتُ إِلَیهِ فِی دُعَاءٍ الْحَمْدُ لِلَّهِ مُنْتَهَى عِلْمِهِ فَکتَبَ علیهالسلام لَا تَقُولَنَّ مُنْتَهَى عِلْمِهِ فَإِنَّهُ لَیسَ لِعِلْمِهِ مُنْتَهًى وَ لَکنْ قُلْ مُنْتَهَى رِضَاهُ.(کافی، جلد۱، صفحه۱۰۷)

عبداللَّهبنیحیى گفت: در دعایى به امام کاظم علیهالسلام نوشتم: «سپاس خداى را به نهایت علم او». امام علیهالسلام [در جواب‏] نوشت: نباید بگویى: «به نهایت علم او»؛ چراکه براى علم خداوند نهایتى نیست، ولى بگو: به نهایت خشنودى او.

 

۴. سَأَلَهُ رَجُلٌ عَنِ الْجَوَادِ فَقَالَ علیهالسلام إِنَّ لِکلَامِک وَجْهَینِ فَإِنْ کنْتَ تَسْأَلُ عَنِ الْمَخْلُوقِينَ فَإِنَّ الْجَوَادَ الَّذِي يؤَدِّي مَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَيهِ وَ الْبَخِيلَ مَنْ بَخِلَ بِمَا افْتَرَضَ اللَّهُ وَ إِنْ کنْتَ تَعْنِي الْخَالِقَ فَهُوَ الْجَوَادُ إِنْ أَعْطَى وَ هُوَ الْجَوَادُ إِنْ مَنَعَ لِأَنَّهُ إِنْ أَعْطَاک أَعْطَاک مَا لَيسَ لَک وَ إِنْ مَنَعَک مَنَعَک مَا لَيسَ لَک.(کافی، جلد۴، صفحه۳۹)

مردى از امام کاظم علیهالسلام درباره [معنى‏] جواد پرسید. امام علیهالسلام فرمود: سخن تو دو صورت دارد. اگر درباره آفریدگان مى‏پرسى، بهدرستى که جواد و بخشنده کسى است که آنچه خداوند بر او واجب نموده را ادا کند و بخیل کسى است که از ادای آنچه خداوند بر او واجب نموده مضایقه کند. ولی اگر مقصود تو آفریدگار است، او اگر عطا کند جواد و بخشنده است و اگر مضایقه کند [نیز] جواد و بخشنده است؛ زیرا او اگر به تو عطا کند، آنچه را که براى تو نیست عطا نموده و اگر مضایقه کند، آنچه را که براى تو نیست مضایقه نموده است.

 

۵. قَالَ علیهالسلام لِبَعْضِ شِيعَتِهِ: أَي فُلَانُ اتَّقِ اللَّهَ وَ قُلِ الْحَقَّ وَ إِنْ کانَ فِيهِ هَلَاکک فَإِنَّ فِيهِ نَجَاتَک أَي فُلَانُ اتَّقِ اللَّهَ وَ دَعِ الْبَاطِلَ وَ إِنْ کانَ فِيهِ نَجَاتُک فَإِنَّ فِيهِ هَلَاکک.(تحف العقول، صفحه۴۰۸)

به یکى از شیعیان خویش فرمود: اى فلانى! از خدا پروا دار و حق را بگو هر چند هلاکت تو در آن باشد که بى‏گمان نجات تو در آن است. اى فلان! از خدا، پروا دار و باطل را ترک کن هر چند نجات تو در آن باشد که بى‏گمان هلاکت تو در آن است.

 

۶. قَالَ عليهالسلام:‏ إِياک أَنْ تَمْنَعَ فِي طَاعَةِ اللَّهِ فَتُنْفِقُ مِثْلَيهِ فِي مَعْصِيةِ اللَّهِ.(بحارالانوار، جلد۷۵، صفحه۳۲۰)

فرمود: بپرهیز از اینکه در راه طاعت خدا از دارایى خویش مضایقه کنى، که دو برابرش را در نافرمانى خدا خرج کنى.

 

۷. قَالَ عليهالسلام: الْمُؤْمِنُ مِثْلُ کفَّتَي الْمِيزَانِ کلَّمَا زِيدَ فِي إِيمَانِهِ زِيدَ فِي بَلَائِهِ.( بحارالانوار، جلد۷۵، صفحه۳۲۰)

فرمود: مؤمن همانند دو کفه ترازوست؛ هر چه ایمانش فزونى یابد، بلایش نیز بیشتر شود.

 

۸. قَالَ عليهالسلام عِنْدَ قَبْرٍ حَضَرَهُ: إِنَّ شَيئاً هَذَا آخِرُهُ لَحَقِيقٌ أَنْ يزْهَدَ فِي أَوَّلِهِ وَ إِنَّ شَيئاً هَذَا أَوَّلُهُ لَحَقِيقٌ أَنْ يخَافَ آخِرُهُ.(تحف العقول، صفحه۴۰۸)

بر سر قبرى حضور یافت و فرمود: بهراستى، چیزى که پایانش این باشد سزاست که از ابتدایش مورد بى‏علاقگى قرار گیرد و چیزى که ابتدایش این است سزاست که از پایانش بیمناک باشند.

 

۹. قَالَ عليهالسلام:‏ اشْتَدَّتْ مَئُونَةُ الدُّنْيا وَ الدِّينِ فَأَمَّا مَئُونَةُ الدُّنْيا فَإِنَّک لَا تَمُدُّ يدَک إِلَى شَي‏ءٍ مِنْهَا إِلَّا وَجَدْتَ فَاجِراً قَدْ سَبَقَک إِلَيهِ وَ أَمَّا مَئُونَةُ الْآخِرَةِ فَإِنَّک لَا تَجِدُ أَعْوَاناً يعِينُونَک عَلَيهِ.(بحارالانوار، جلد۱۰، صفحه ۲۴۶)

فرمود: دستاورد دنیا و دین [آخرت‏]، دشوار شده است. امّا دستاورد دنیا؛ بر چیزى از آن دست دراز نکنى جز آنکه تبهکارى را یابى که در دستدرازى بر آن، بر تو پیشى گرفته است و امّا دستاورد دین؛ یارانى را نیابى که تو را در آن کمک کنند.

 

۱۰. قَالَ عليهالسلام:‏ أَرْبَعَةٌ مِنَ الْوَسْوَاسِ أَکلُ الطِّينِ وَ فَتُّ الطِّينِ وَ تَقْلِيمُ الْأَظْفَارِ بِالْأَسْنَانِ وَ أَکلُ اللِّحْيةِ وَ ثَلَاثٌ يجْلِينَ الْبَصَرَ النَّظَرُ إِلَى الْخُضْرَةِ وَ النَّظَرُ إِلَى الْمَاءِ الْجَارِي وَ النَّظَرُ إِلَى الْوَجْهِ الْحَسَنِ.( بحارالانوار، جلد۱۰، صفحه ۲۴۶)

فرمود: چهار [کار] از وسوسه باشد: خوردن گل، ریزریز کردن گل، چیدن ناخن‏ها با دندان و ریش جویدن. و سه [چیز] به دیده روشنى بخشد: نگریستن به سبزه و نگریستن به آب روان و نگریستن به روى زیبا.

 

۱۱. قَالَ عليهالسلام: لَيسَ حُسْنُ الْجِوَارِ کفَّ الْأَذَى وَ لَکنَّ حُسْنَ الْجِوَارِ الصَّبْرُ عَلَى الْأَذَى.(کافی، جلد۲، صفحه ۶۶۷)

فرمود: خوشهمسایگى [تنها] خوددارى از آزار رسانى [به همسایه‏] نیست، بلکه خوشهمسایگى صبر بر آزار [از جانب همسایه] است.

 

۱۲. قَالَ عليهالسلام: لَا تُذْهِبِ الْحِشْمَةَ بَينَک وَ بَينَ أَخِيک وَ أَبْقِ مِنْهَا فَإِنَّ ذَهَابَهَا ذَهَابُ الْحَياءِ.(کافی، جلد۲، صفحه۶۷۲)

فرمود: احترام بین خویش و برادرت را از میان مبر و اندکى از آن را باقى گذار؛ چرا که از میان رفتن احترام در واقع از میان رفتن حیاست.

 

۱۳. قَالَ عليهالسلام لِبَعْضِ وُلْدِه‏: إِياک وَ الْمِزَاحَ فَإِنَّهُ يذْهَبُ بِنُورِ إِيمَانِک وَ يسْتَخِفُّ مُرُوَّتَک وَ إِياک وَ الضَّجَرَ وَ الْکسَلَ فَإِنَّهُمَا يمْنَعَانِ حَظَّک مِنَ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ.(وسائل الشیعة، جلد۱۶، صفحه۲۳)

به یکى از فرزندانش فرمود: از شوخى دورى گزین؛ زیرا نور ایمانت را از بین میبرد و از جوانمردى تو میکاهد و از بى‏قرارى و تنبلی بپرهیز؛ زیرا آن دو، تو را از نصیب دنیا و آخرت، باز دارند.

 

۱۴. قَالَ عليهالسلام: إِذَا کانَ الْجَوْرُ أَغْلَبَ مِنَ الْحَقِّ لَمْ يحِلَّ لِأَحَدٍ أَنْ يظُنَّ بِأَحَدٍ خَيراً حَتَّى يعْرِفَ ذَلِک مِنْهُ.(کافی، جلد۵، صفحه۲۹۸)

فرمود: آن هنگام که ستم بر حق چیره آمد و بیشتر شد، براى هیچ کس جایز نباشد که به کسى نیک گمان باشد تا آن زمان که به نیکى او آگاهى یابد.

 

۱۵. قَالَ عليهالسلام: اجْتَهِدُوا فِي أَنْ يکونَ زَمَانُکمْ أَرْبَعَ سَاعَاتٍ سَاعَةً لِمُنَاجَاةِ اللَّهِ وَ سَاعَةً لِأَمْرِ الْمَعَاشِ وَ سَاعَةً لِمُعَاشَرَةِ الْإِخْوَانِ وَ الثِّقَاتِ الَّذِينَ يعَرِّفُونَکمْ عُيوبَکمْ وَ يخْلِصُونَ لَکمْ فِي الْبَاطِنِ وَ سَاعَةً تَخْلُونَ فِيهَا لِلَذَّاتِکمْ فِي غَيرِ مُحَرَّمٍ وَ بِهَذِهِ السَّاعَة تَقْدِرُونَ عَلَى الثَّلَاثِ سَاعَاتٍ.(تحف العقول، صفحه۴۰۹)

فرمود: تلاش کنید که وقت شما چهار ساعت باشد: ساعتى براى مناجات با خدا، ساعتى براى کار زندگى، ساعتى براى معاشرت با برادران و اشخاص مورد اعتماد که شما را از عیب‏هایتان آگاه نمایند و از دل با شما خالص و یک رو باشند و ساعتى که در آن براى لذت‏هاى غیر حرام خویش خلوت کنید و با این ساعت، براى سه ساعت دیگر نیرو مى‏یابید.

 

۱۶. قَالَ عليهالسلام: تَفَقَّهُوا فِي دِينِ اللَّهِ فَإِنَّ الْفِقْهَ مِفْتَاحُ الْبَصِيرَةِ وَ تَمَامُ الْعِبَادَةِ وَ السَّبَبُ إِلَى الْمَنَازِلِ الرَّفِيعَةِ وَ الرُّتَبِ الْجَلِيلَةِ فِي الدِّينِ وَ الدُّنْيا وَ فَضْلُ الْفَقِيهِ عَلَى الْعَابِدِ کفَضْلِ الشَّمْسِ عَلَى الْکوَاکبِ وَ مَنْ لَمْ يتَفَقَّهْ فِي دِينِهِ لَمْ يرْضَ اللَّهُ لَهُ عَمَلًا.(بحارالانوار، جلد۱۰، صفحه۲۴۷)

فرمود: دین خدا را بشناسید که دین‏شناسى کلید بینش و کمال عبادت است و راه رسیدن به جایگاه‏هاى بلند و مراتب ستبر و با عظمت در دین و دنیاست و برترى دین‏شناس بر عابد همانند برترى خورشید بر ستارگان است و هر کس دینش را نشناسد، خدا از هیچ کردار او خرسند نباشد.

 

۱۷. قَالَ عليهالسلام: کلَّمَا أَحْدَثَ النَّاسُ مِنَ الذُّنُوبِ مَا لَمْ يکونُوا يعْمَلُونَ أَحْدَثَ اللَّهُ لَهُمْ مِنَ الْبَلَاءِ مَا لَمْ يکونُوا يعُدُّونَ.(بحارالنوار،جلد۷۵، صفحه ۳۲۲)

فرمود: هر گاه که مردم گناهان تازه‏اى پدید آورند که پیش از این، آن را انجام نمى‏دادند، خداوند گرفتارى‏هاى تازه‏اى بر ایشان پدید آورد که آن را حساب نمى‏کردند.

 

۱۸. رَأَى عليهالسلام رَجُلَينِ يتَسَابَّانِ فَقَالَ: الْبَادِئُ أَظْلَمُ وَ وِزْرُهُ وَ وِزْرُ صَاحِبِهِ عَلَيهِ مَا لَمْ يعْتَدِ الْمَظْلُومُ. (بحارالنوار،جلد۷۵، صفحه ۳۲۴)

امام کاظم علیهالسلام دو مرد را دید که به همدیگر دشنام مى‏دهند. پس فرمود: شروع‏کننده، ستمگرتر است و بار گناه خویش و بار گناه دوستش را تا آن زمان که مظلوم تجاوز نکند، بر دوش مى‏کشد.

 

۱۹. قَالَ عليهالسلام: ينَادِي مُنَادٍ يوْمَ الْقِيامَةِ أَلَا مَنْ کانَ لَهُ عَلَى اللَّهِ أَجْرٌ فَلْيَقُمْ فَلَا يقُومُ إِلَّا مَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّه‏.( بحارالنوار،جلد۷۵، صفحه ۳۲۴)

فرمود: روز قیامت ندا دهنده‏اى ندا سر دهد: هان! هر کس که بر عهده خدا پاداشى دارد بپا خیزد، پس کسى برنخیزد جز آن کس که بخشوده است و اصلاح نموده است؛ پس پاداش او بر عهده خداست.

 

۲۰. قَالَ عليهالسلام: السَّخِي الْحَسَنُ الْخُلُقِ فِي کنَفِ اللَّهِ لَا يتَخَلَّى اللَّهُ عَنْهُ حَتَّى يُدْخِلَهُ الْجَنَّةَ وَ مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِياً إِلَّا سَخِياً وَ مَا زَالَ أَبِي يوصِينِي بِالسَّخَاءِ وَ حُسْنِ الْخُلُقِ حَتَّى مَضَى. (بحارالنوار،جلد۷۵، صفحه ۳۲۴)

فرمود: سخاوتمند نیکرفتار در حفاظت و حمایت خداست، او را وانگذارد تا به بهشت وارد کند و خداوند پیامبرى را مبعوث نکرد جز آنکه سخاوتپیشه بود و همواره پدرم مرا به سخاوت و نیکرفتارى سفارش مى‏فرمود تا اینکه درگذشت.

 

۲۱. قَالَ عليهالسلام: عَوْنُک لِلضَّعِيفِ مِنْ أَفْضَلِ الصَّدَقَةِ.( بحارالنوار،جلد۷۵، صفحه ۳۲۶)

فرمود: یارىرسانى تو، به ناتوان از برترین صدقه‏هاست.

 

۲۲. قَالَ عليهالسلام: الْمُصِيبَةُ لِلصَّابِرِ وَاحِدَةٌ وَ لِلْجَازِعِ اثْنَتَانِ.( بحارالنوار،جلد۷۵، صفحه ۳۲۶)

فرمود: مصیبت براى شکیبا یکى است و براى بى‏قرار دوتاست.

 

۲۳. قال عليهالسلام: إِنَّ الْعَاقِلَ اللَّبِيبَ مَنْ تَرَک مَا لَا طَاقَةَ لَهُ بِهِ وَ أَکثَرُ الصَّوَابِ فِي خِلَافِ الْهَوَى وَ مَنْ طَالَ أَمَلُهُ سَاءَ عَمَلُهُ‏. (بحارالنوار،جلد۷۵، صفحه ۳۱۵)

فرمود: خردمند تیزهوش، فردى است که آنچه را تاب و توان ندارد واگذارد. و بیشتر درستى در مخالفت هوى و هوس نهفته است، و هر کس آرزویش دراز است کردارش نیز بد باشد.

 

۲۴. قال عليهالسلام: إِياک وَ الطَّمَعَ وَ عَلَيک بِالْيأْسِ مِمَّا فِي أَيدِي النَّاسِ وَ أَمِتِ الطَّمَعَ مِنَ الْمَخْلُوقِينَ فَإِنَّ الطَّمَعَ مِفْتَاحٌ لِلذُّلِّ وَ اخْتِلَاسُ الْعَقْلِ وَ اخْتِلَاقُ الْمُرُوَّاتِ وَ تَدْنِيسُ الْعِرْضِ وَ الذَّهَابُ بِالْعِلْم‏ وَ عَلَيک بِالاعْتِصَامِ بِرَبِّک وَ التَّوَکلِ عَلَيهِ وَ جَاهِدْ نَفْسَک لِتَرُدَّهَا عَنْ هَوَاهَا فَإِنَّهُ وَاجِبٌ عَلَيک کجِهَادِ عَدُوِّک‏.( بحارالنوار،جلد۷۵، صفحه ۳۱۵)

فرمود: از طمع بپرهیز، چشم امید از دست مردم برگیر، طمع از مخلوق را در دل بمیران، که طمع کلید ذلت و رباینده عقل، و فرسایشگر جوانمردیهاست، شرف را لکه‏دار کند، دانش را ببرد. و بر تو باد به پناه بردن به خدا و توکل بر او. با نفس پیکار کن تا از هوس بازش دارى؛ زیرا این پیکار همچون جهاد با دشمن، بر تو واجب است.

 

۲۵. قال عليهالسلام: أَنَّ اللَّهَ لَمْ يرْفَعِ الْمُتَوَاضِعِينَ بِقَدْرِ تَوَاضُعِهِمْ وَ لَکنْ رَفَعَهُمْ بِقَدْرِ عَظَمَتِهِ وَ مَجْدِهِ. (بحارالنوار،جلد۷۵، صفحه ۳۱۴)

فرمود: خدا متواضعان را بقدر تواضعشان بالا نبرد، بلکه در خور مجد و عظمت خود بالا برد.

 

۲۶. قال عليهالسلام: ينْبَغِي لِلْعَاقِلِ إِذَا عَمِلَ عَمَلًا أَنْ يسْتَحْيي مِنَ اللَّه‏. (بحارالنوار،جلد۷۵، صفحه ۳۱۳)

فرمود: شایسته فرد عاقل است که چون کارى را انجام میدهد، از خداوند حیا کند.

 

۲۷. قال عليهالسلام: مَنْ تَعَظَّمَ فِي نَفْسِهِ لَعَنَتْهُ مَلَائِکةُ السَّمَاءِ وَ مَلَائِکةُ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَکبَّرَ عَلَى إِخْوَانِهِ وَ اسْتَطَالَ عَلَيهِمْ فَقَدْ ضَادَّ اللَّهَ. (بحارالنوار،جلد۷۵، صفحه ۳۱۳)

فرمود: هر که خود را بزرگ بیند، فرشتگان آسمانها و زمین لعنتش کنند، و هر که بر برادرانش تکبر کند و بزرگى فروشد، با خدا ضدیت کرده است.

 

۲۸. قال عليهالسلام: أَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَى دَاوُدَ يا دَاوُدُحَذِّرْ وَ أَنْذِرْ أَصْحَابَک عَنْ حُبِّ الشَّهَوَاتِ فَإِنَّ الْمُعَلَّقَةَ قُلُوبُهُمْ بِشَهَوَاتِ الدُّنْيا قُلُوبُهُمْ مَحْجُوبَةٌ عَنِّي‏. (بحارالنوار،جلد۷۵، صفحه ۳۱۳)

فرمود: خداوند متعال به حضرت داود وحى کرد: ای داود، اصحاب خود را از دلباختگى شهوتها برحذر دار و (از عواقب آن) بیم ده؛ چراکه آنها که دل به لذتها بسته‏اند، قلوبشان از من محجوب و پوشیده است.

 

۲۹. قال عليهالسلام: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلياللهعليهوآله إِذَا رَأَيتُمُ الْمُؤْمِنَ صَمُوتاً فَادْنُوا مِنْهُ فَإِنَّهُ يُلْقِي الْحِکمَةَ وَ الْمُؤْمِنُ قَلِيلُ الْکلَامِ کثِيرُ الْعَمَلِ وَ الْمُنَافِقُ کثِيرُ الْکلَامِ قَلِيلُ الْعَمَل.‏ (تحف العقول، صفحه ۳۹۷)

فرمود: اگر مؤمنى را ساکت و کمحرف دیدید به وى نزدیک شوید که حکمت مى‏افشاند. مؤمن کمحرف و پرکار است. و منافق پُرحرف و کمکار.

 

۳۰. قال عليهالسلام: لَا خَيرَ فِي الْعَيشِ إِلَّا لِرَجُلَينِ لِمُسْتَمِعٍ وَاعٍ وَ عَالِمٍ نَاطِق.‏( تحف العقول، صفحه ۳۹۷)

فرمود: زندگى جز براى دو کس خیرى ندارد: شنونده نگهدار، و عالمی زباندار.

 

۳۱. قال عليهالسلام: لَيسَ مِنَّا مَنْ لَمْ يحَاسِبْ نَفْسَهُ فِي کلِّ يوْمٍ فَإِنْ عَمِلَ حَسَناً اسْتَزَادَ مِنْهُ وَ إِنْ عَمِلَ سَيئاً اسْتَغْفَرَ اللَّهَ مِنْهُ وَ تَابَ إِلَيه‏. (ارشاد القلوب، جلد۱، صفحه۱۸۲)

فرمود: آن که هر روز به حساب خود نرسد، از ما نیست؛ تا اگر نیکى کرده بیفزاید، و اگر بد کرده از خدا آمرزش خواهد و بهسوی او توبه کند.

 

۳۲. قال عليهالسلام: قَالَ اللَّهُ جَلَّ وَ عَزَّ وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي وَ عَظَمَتِي وَ قُدْرَتِي وَ بَهَائِي وَ عُلُوِّي فِي مَکانِي لَا يؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَاي عَلَى هَوَاهُ إِلَّا جَعَلْتُ الْغِنَى فِي نَفْسِهِ وَ هَمَّهُ فِي آخِرَتِهِ وَ کفَفْتُ عَلَيهِ فِي ضَيعَتِهِ وَ ضَمَّنْتُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ رِزْقَهُ وَ کنْتُ لَهُ مِنْ وَرَاءِ تِجَارَةِ کلِّ تَاجِر. (بحارالانوار، جلد۷۵، صفحه۳۱۰)

فرمود: خداى عز و جل فرموده: «به عزت و جلالم، به عظمت و قدرتم، به بها و بلندى مقامم، هیچ بنده خواست مرا بر خواست خود ترجیح ندهد جز آنکه بى‏نیازیش را در دلش قرار دهم، و همتش را در آخرتش، و زندگی و معاشش را برای او گرد آورم، و آسمان و زمین را ضامن روزیش گردانم، و در پس تجارت هر تاجری، پشتیبان او باشم».

 

۳۳. قال عليهالسلام: قَوْلُ اللَّهِ «هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلَّا الْإِحْسانُ» جَرَتْ فِي الْمُؤْمِنِ وَ الْکافِرِ وَ الْبَرِّ وَالْفَاجِرِ مَنْ صُنِعَ إِلَيهِ مَعْرُوفٌ فَعَلَيهِ أَنْ يکافِئَ بِهِ وَ لَيسَتِ الْمُکافَأَةُ أَنْ تَصْنَعَ کمَا صَنَعَ حَتَّى ترى فَضْلَک فَإِنْ صَنَعْتَ کمَا صَنَعَ فَلَهُ الْفَضْلُ بِالابْتِدَاء. (بحارالانوار، جلد۷۵، صفحه۳۱۱)

فرمود: گفتار خداوند که «آیا پاداش نیکى، جز نیکى است؟» [رحمان: ۶۰] درباره مؤمن و کافر، نیک و بد، همه جارى است. هر که به او احسانی شود، باید تلافى کند، و تلافى این نیست که همان کنى که او کرده، مگر اینکه مزیت و زیادی خود را [نسبت به عمل او] ببینی، ولی اگر نیکی تو هم به اندازه نیکی او باشد، او بر تو امتیاز دارد بهسبب اینکه او آغازکننده عمل بوده است.

 

۳۴. قال عليهالسلام: لَا يکونُ الرَّجُلُ مُؤْمِناً حَتَّى يکونَ خَائِفاً رَاجِياً وَ لَا يکونُ خَائِفاً رَاجِياً حَتَّى يکونَ عَامِلًا لِمَا يخَافُ وَ يرْجُو. (بحارالانوار، جلد۷۵، صفحه۳۱۰)

فرمود: مرد، مؤمن نیست مگر اینکه بیمناک امیدوار باشد و بیمناک امیدوار نیست مگر بدان چه از آن میهراسد و به آن امید دارد، عمل کند.

 

۳۵. قال عليهالسلام: الْحَياءُ مِنَ الْإِيمَانِ وَ الْإِيمَانُ فِي الْجَنَّةِ وَ الْبَذَاءُ مِنَ الْجَفَاءِ وَ الْجَفَاءُ فِي النَّار. (وسائل الشیعة، جلد۱۶، صفحه ۳۶)

فرمود: حیا از ایمان است، و ایمان در بهشت است و بیشرمى از جفاست، و جفا در دوزخ.

 

۳۶. قال عليهالسلام: أَفْضَلُ مَا يتَقَرَّبُ بِهِ الْعَبْدُ إِلَى اللَّهِ بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ بِهِ الصَّلَاةُ وَ بِرُّ الْوَالِدَينِ وَ تَرْکُ الْحَسَدِ وَ الْعُجْبِ وَ الْفَخْر. (بحارالانوار، جلد۷۵، صفحه۳۰۶)

فرمود: بهترین وسیله تقرب بنده به خدا، پس از معرفت او، نماز، نیکى به پدر و مادر، و وانهادن حسد، خودبینى و فخرفروشى است.

 

۳۷. قال عليهالسلام: مَنْ کفَّ نَفْسَهُ عَنْ أَعْرَاضِ النَّاسِ أَقَالَهُ اللَّهُ عَثْرَتَهُ يوْمَ الْقِيامَةِ وَ مَنْ کفَّ غَضَبَهُ عَنِ النَّاسِ کفَّ اللَّهُ عَنْهُ غَضَبَهُ يوْمَ الْقِيامَة. (کافی،جلد۲، صفحه۳۰۵)

فرمود: هر که خود را از تعرض به آبروى مردم نگه دارد، خداوند در قیامت از لغزشهایش بگذرد، و هر که خشم خود را از مردم باز دارد، خدا در قیامت خشمش را از او نگه دارد.

 

۳۸. قال عليهالسلام: إِنَّ الْعَاقِلَ لَا يحَدِّثُ مَنْ يخَافُ تَکذِيبَهُ وَ لَا يسْأَلُ مَنْ يخَافُ مَنْعَهُ وَ لَا يعِدُ مَا لَا يقْدِرُ عَلَيهِ وَ لَا يرْجُو مَا يعَنَّفُ بِرَجَائِهِ وَ لَا يتَقَدَّمُ عَلَى مَا يخَافُ الْعَجْزَ عَنْهُ (کافی،جلد۱، صفحه۲۰)

فرمود: عاقل با کسى که میترسد تکذیبش کند، سخن نگوید؛ و از آن که میترسد دریغ کند، درخواست ننماید؛ و آنچه را نمیتواند، وعده ندهد و امیدى که مایه سرزنش است (طمعهاى خام)، در دل نپرورد و به کارى که میترسد در آن بماند، اقدام نکند.

 

۳۹. قال عليهالسلام: مَنْ أَرَادَ الْغِنَى بِلَا مَالٍ وَ رَاحَةَ الْقَلْبِ مِنَ الْحَسَدِ وَ السَّلَامَةَ فِي الدِّينِ فَلْيتَضَرَّعْ إِلَى اللَّهِ فِي مَسْأَلَتِهِ بِأَنْ يکمِّلَ عَقْلَهُ فَمَنْ عَقَلَ قَنِعَ بِمَا يکفِيهِ وَ مَنْ قَنِعَ بِمَا يکفِيهِ اسْتَغْنَى وَ مَنْ لَمْ يقْنَعْ بِمَا يکفِيهِ لَمْ يدْرِک الْغِنَى أَبَدا. (کافی،جلد۱، صفحه۱۸)

فرمود: هر که توانگرى بى‏مال و آسودگى از حسد و سلامت دین خواهد، متضرعانه از خدا درخواست کند که عقلش را کامل کند، که هر کس عقل دارد به حد کفاف بسازد، و هر که به مقدار کفایت قناعت نماید بى‏نیاز شود، و هر که به حد کفایت نسازد، هرگز بى‏نیاز نشود.

 

۴۰. قال عليهالسلام: إِنَّ الْعُقَلَاءَ تَرَکوا فُضُولَ الدُّنْيا فَکيفَ الذُّنُوبُ وَ تَرْک الدُّنْيا مِنَ الْفَضْلِ وَ تَرْک الذُّنُوبِ مِنَ الْفَرْض‏. ( کافی،جلد۱، صفحه۳۷)

فرمود: خردمندان، زائد بر حاجت را نیز ترک کنند تا چه رسد به گناهان، با آنکه ترک زوائد فضیلت است و ترک گناه واجب.

نظرات کاربران
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

بستن
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

0 نظر